گنجیشک و برف و بارون
گنجیشکِ من پر زد و رفت .
به لونه شون سر زد و رفت .
تو دشت و تو بیابون ،
می باره برف و بارون .
گنجیشکِ من تنها رفته .
به کوه و صحرا رفته .
تو دشت و تو بیابون ،
می باره برف و بارون .
گنجیشک اشی مشی ،
می ترسم مریض بشی .
تو دشت و تو بیابون ،
می باره برف و بارون .
تنت گرم و بارون سرده ،
پرت نرم و سرما درده .
تو دشت و تو بیابون ،
می باره برف و بارون .
آبت کم بود یا دونه ت ؟
برگرد و بیا خونه ت .
تو دشت و تو بیابون ،
می باره برف و بارون .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر