۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

3-گنجشك و برف و بارون









گنجیشک و برف و بارون


گنجیشکِ من پر زد و رفت .

به لونه شون سر زد و رفت .

تو دشت و تو بیابون ،

می باره برف و بارون .


گنجیشکِ من تنها رفته .

به کوه و صحرا رفته .


تو دشت و تو بیابون ،

می باره برف و بارون .

گنجیشک اشی مشی ،

می ترسم مریض بشی .

تو دشت و تو بیابون ،

می باره برف و بارون .

تنت گرم و بارون سرده ،

پرت نرم و سرما درده .

تو دشت و تو بیابون ،

می باره برف و بارون .

آبت کم بود یا دونه ت ؟

برگرد و بیا خونه ت .

تو دشت و تو بیابون ،

می باره برف و بارون .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر